صبح روز بعد

روزگاری که هرکی خربزه می‌خوره، پای لرزش هم می‌شینه!

صبح روز بعد

روزگاری که هرکی خربزه می‌خوره، پای لرزش هم می‌شینه!

سلام خوش آمدید

روز دوم سال نو

جمعه, ۲ فروردين ۱۴۰۴، ۰۲:۱۰ ق.ظ

امروز ساعت ۹ و نیم از خواب بیدار شدم و رفتم حمام. دیشب احیا بود و با امین تا یک و نیم مسجد بودیم. بعدش هم برگشتیم خانه پدری و سحری خوردیم. حوالی ظهر، یک سر رفتم شرکت و ظهر هم نشستم پای مطالعه کتاب و دیدن سریال تاسیان. عصری ساعت ۴ برگشتم شرکت. سرم کمی درد می‌کرد. ساعت ۶ زهرا آمد و من راه افتادم سمت خانه. افطار کردم و کمی خوابیدم. ساعت ۹ و ربع رفتیم دنبال زهرا و آوردیمش خانه. بعدش هم در معیتش رفتم پیاده‌روی. مریم و امین که صبح رفته بودند فسا، آخر شب برگشتند. امشب برنامه اکنون سروش صحت را هم دیدم.‌ جالب بود.

  • ۰۴/۰۱/۰۲
  • یک ایرانی
صبح روز بعد

میرم سرکار، میام خونه، عکاسی می‌کنم، فیلم می‌بینم، زبان می‌خونم، میرم پیاده‌روی، بوی بهبود ز اوضاع جهان نمی‌شنوم، می‌نویسم تا کاری کرده باشم؛ تا زندگیم رو بگذرونم...

طبقه بندی موضوعی