صبح روز بعد

روزگاری که هرکی خربزه می‌خوره، پای لرزش هم می‌شینه!

صبح روز بعد

روزگاری که هرکی خربزه می‌خوره، پای لرزش هم می‌شینه!

سلام خوش آمدید

روز هشتم سال نو

پنجشنبه, ۸ فروردين ۱۴۰۴، ۱۲:۴۹ ق.ظ

امروز ساعت ۷‌ و ربع از خواب برخاستیم و ساعت ۸ شهر اهواز را به مقصد جهرم ترک گفتیم. از صبح احساس سرماخوردگی داشتم و هرچه جلوتر می‌رفتیم علائم بیشتر خودش را نشان می‌داد. حوالی دشت ارژن ناهار را خوردیم. حسابی شلوغ بود. ساعت ۷ و نیم رسیدیم جهرم. امشب جشن تعیین جنسیت بچه مریم و امین هم بود که امین از لار آمد. نتیجه آبی بود! باید منتظر هاکان بیک باشیم. آخر شب هم بعد از دیدن پایتخت، گشتی در شهر زدیم و به خانه برگشتیم.

  • ۰۴/۰۱/۰۸
  • یک ایرانی
صبح روز بعد

میرم سرکار، میام خونه، عکاسی می‌کنم، فیلم می‌بینم، زبان می‌خونم، میرم پیاده‌روی، بوی بهبود ز اوضاع جهان نمی‌شنوم، می‌نویسم تا کاری کرده باشم؛ تا زندگیم رو بگذرونم...

طبقه بندی موضوعی