صبح روز بعد

روزگاری که هرکی خربزه می‌خوره، پای لرزش هم می‌شینه!

صبح روز بعد

روزگاری که هرکی خربزه می‌خوره، پای لرزش هم می‌شینه!

سلام خوش آمدید

روز سیزدهم سال نو

سه شنبه, ۱۳ فروردين ۱۴۰۴، ۱۲:۵۵ ق.ظ

امروز ساعت ۹ از خواب بیدار شدم و رفتم خانه پدری تا برویم سیزده بدر. حوالی ۱۱ حرکت کردیم سمت جاده فسا و بعد از روستای علویه، در یک باغ سرسبز نشستیم و ناهار خوردیم. ظهر هوا چندان بهاری نبود و ساعت ۳ برگشتیم خانه. سیزده دوم را عصر و در کنار سد سلمان فارسی بدر کردیم که متأسفانه بسیار کم آب شده بود. بعد از ۲ ساعت از آنجا هم برگشتیم. پس از یک استراحت کوتاه شام را دست جمعی رفتیم پارک کوهسار که حسابی این روزها خوش آب و هواست. آخر شب هم گل‌های دیواری حیاط و باغچه‌ها را آب دادم. گل‌های کاغذی قرمز جلوی در، جلوه زیبایی به فضای بیرونی خانه داده است.

  • ۰۴/۰۱/۱۳
  • یک ایرانی
صبح روز بعد

میرم سرکار، میام خونه، عکاسی می‌کنم، فیلم می‌بینم، زبان می‌خونم، میرم پیاده‌روی، بوی بهبود ز اوضاع جهان نمی‌شنوم، می‌نویسم تا کاری کرده باشم؛ تا زندگیم رو بگذرونم...

طبقه بندی موضوعی