صبح روز بعد

روزگاری که هرکی خربزه می‌خوره، پای لرزش هم می‌شینه!

صبح روز بعد

روزگاری که هرکی خربزه می‌خوره، پای لرزش هم می‌شینه!

سلام خوش آمدید

روز چهاردهم سال نو

چهارشنبه, ۱۴ فروردين ۱۴۰۴، ۱۱:۲۱ ب.ظ

امروز ساعت ۹‌ و نیم از خواب بیدار شدم و رفتم شرکت. تا ظهر آنجا بودم و ناهار را خانه پدری خوردم. عصر چرتی زدم و ۴ و نیم برگشتم. بعد از ظهر رفتیم فروشگاه لوازم خانگی حسین نژاد و پدر، فاطمه و مریم لوازمی را که می‌خواستند، خریدند. شب هم سالاد مرغی که بچه‌ها آماده کرده بودند را خوردیم، پایتخت را دیدیم‌ و وسایل جدید را تست کردیم.

  • ۰۴/۰۱/۱۴
  • یک ایرانی
صبح روز بعد

میرم سرکار، میام خونه، عکاسی می‌کنم، فیلم می‌بینم، زبان می‌خونم، میرم پیاده‌روی، بوی بهبود ز اوضاع جهان نمی‌شنوم، می‌نویسم تا کاری کرده باشم؛ تا زندگیم رو بگذرونم...

طبقه بندی موضوعی