صبح روز بعد

روزگاری که هرکی خربزه می‌خوره، پای لرزش هم می‌شینه!

صبح روز بعد

روزگاری که هرکی خربزه می‌خوره، پای لرزش هم می‌شینه!

سلام خوش آمدید

روز بیست و دوم سال جدید

پنجشنبه, ۲۲ فروردين ۱۴۰۴، ۰۲:۵۵ ق.ظ

امروز ساعت ۹ و نیم از خواب بیدار شدم و دوش گرفتم. بعدش رفتم خانه پدری و صبحانه خوردم. ساعت ۱۲ و نیم رفتم شرکت و با زهرا برگشتیم. امروز تصمیم گرفتم هرماه یک بازی فکری بگیرم. همچنین یک تبلت برای خواندن کتاب های الکترونیکی و زبان! به علاوه می‌خواهم اتاقم را با عکس نویسندگان مورد علاقه ام تزئین کنم. آدمیزاد چه فکرها که به ذهنش خطور نمی‌کند وسط این بی‌پولی! ظهری بعد از ناهار چرتی زدم و عصر بیدار شدم و برای مریم تولد گرفتیم. بعدش هم در شهر چرخی زدیم و مریم و امین رفتند لار. پرسپولیس با مشقت توانست نساجی را شکست دهد. آخر شب هم مشغول انتخاب تابلوشاسی های هنری برای اتاقم و گوش دادن به کتاب صوتی مغازه خودکشی شدم.

  • ۰۴/۰۱/۲۲
  • یک ایرانی
صبح روز بعد

میرم سرکار، میام خونه، عکاسی می‌کنم، فیلم می‌بینم، زبان می‌خونم، میرم پیاده‌روی، بوی بهبود ز اوضاع جهان نمی‌شنوم، می‌نویسم تا کاری کرده باشم؛ تا زندگیم رو بگذرونم...

طبقه بندی موضوعی