صبح روز بعد

روزگاری که هرکی خربزه می‌خوره، پای لرزش هم می‌شینه!

صبح روز بعد

روزگاری که هرکی خربزه می‌خوره، پای لرزش هم می‌شینه!

سلام خوش آمدید

درباره کتاب مغازه خودکشی

يكشنبه, ۲۵ فروردين ۱۴۰۴، ۰۲:۱۵ ق.ظ

کتاب مغازه خودکشی را بعد از مدت‌ها عبور از کتاب های صوتی شنیدم. با صدای هوتن شکیبا که این روزها حسابی پرکار و محبوب شده. به نظرم به خوبی از پس اجرای این کتاب برآمده و با صداسازی های مختلف به شخصیت ها جان داده و گوش دادنش را لذت بخش کرده است.‌

کتاب در مورد یک مغازه است. جایی که به شما ابزار و ادوات خودکشی‌ می‌فروشد و شعارش این است که اگر زندگی موفقی نداشتید، لااقل مرگ موفقی داشته باشید! همه‌چیز به خوبی پیش می‌رود تا اینکه سر و کله پسر آخر خانواده پیدا می‌شود. کسی که به جای ناامیدی‌، زیبایی‌ها را می‌بیند و تلاش می‌کند این حس را به دیگران هم منتقل کند. کم‌کم اتفاقاتی در روند داستان رخ می‌دهد که منجر به تغییر ماهیت این فروشگاه می‌شود و دیگر مردم نه برای خودکشی که برای خوش‌گذرانی به آنجا می‌روند. 

شما با یک کتاب تلخ مواجهید که رگه هایی از طنز دارد و بینابین اندیشیدن، لبخند را روی لبان تان حس خواهید کرد. کشمکش بین اعضای خانواده داستان به مرور شما را به خود جذب می‌کند و با جلو رفتن کتاب، اگر احساساتی باشید، حس همزات پنداری هم پیدا خواهید کرد.

کتاب ساده و سرراستی که به نظرم ارزش وقت گذاشتن را دارد و در طول خواندنش چندان متوجه گذر زمان نخواهید شد. چه به صورت فیزیکی و اگر با شنیدن کتاب‌ها مشکلی ندارید، نسخه صوتی هم با صدای هوتن شکیبا گزینه مناسبی است.

  • ۰۴/۰۱/۲۵
  • یک ایرانی
صبح روز بعد

میرم سرکار، میام خونه، عکاسی می‌کنم، فیلم می‌بینم، زبان می‌خونم، میرم پیاده‌روی، بوی بهبود ز اوضاع جهان نمی‌شنوم، می‌نویسم تا کاری کرده باشم؛ تا زندگیم رو بگذرونم...

طبقه بندی موضوعی