صبح روز بعد

روزگاری که هرکی خربزه می‌خوره، پای لرزش هم می‌شینه!

صبح روز بعد

روزگاری که هرکی خربزه می‌خوره، پای لرزش هم می‌شینه!

سلام خوش آمدید

روز بیست و نهم سال جدید

پنجشنبه, ۲۹ فروردين ۱۴۰۴، ۰۳:۱۳ ب.ظ

امروز ساعت ۸ و نیم از خواب بیدار شدم. دست و رویم را شستم و برگشتم که دیدم مریم سفره را انداخته و همه مشغول صرف صبحانه هستند. از ساعت ۹ کلاس آنلاینم شروع شد و همزمان با جمع کردن وسایل، حواسم به کلاس نیز بود. قبل از حرکت رفتیم و قد و وزن نازگل را اندازه گرفتیم. حوالی ۱۱ و نیم راه افتادیم سمت جهرم. ساعت ۱ رسیدیم. وسایل را از ماشین پیاده کردم و مشغول آب دادن باغچه‌ها و گل‌های دیواری شدم. بعدش ناهار را خوردم و نشستم پای آماده کردن پاورپوینت درس تنش. عصر بازی های لیگ برتر را دیدم که پرسپولیس به سپاهان باخت و عملاً نایب قهرمانی را هم از دست داد. تراکتور هم با شکست دادن ملوان تقریباً قهرمانی اش را تثبیت کرد. شب در شهر گشتی زدیم و بعد از برگشت با زهرا رفتم پیاده‌روی. آخر شب هم دوش گرفتم و خوابیدم.

  • ۰۴/۰۱/۲۹
  • یک ایرانی
صبح روز بعد

میرم سرکار، میام خونه، عکاسی می‌کنم، فیلم می‌بینم، زبان می‌خونم، میرم پیاده‌روی، بوی بهبود ز اوضاع جهان نمی‌شنوم، می‌نویسم تا کاری کرده باشم؛ تا زندگیم رو بگذرونم...

طبقه بندی موضوعی